هیچ جیز مرا به گذشته نمی برد...

و هیچ چیز به آینده ام پیوند نمی دهد...

و منم

سرگردان در لحظه ی حال

و بی هیچ توشه ی سفر

رو به سوی افق های ناپیدای بیکران

گریزی جز رفتن نیست ...

برویم ...

   تیک ، تاک...
      تیک ، تاک...

  بی شک
  این
  من 
  نیستم
  که لحظه ها را میگذرانم

  این
  لحظه ها 
  هستند
  که مرا میگذرانند...

  بی هیچ وقفه...

  و من هم
  تسلیم محض...
  تماشاگر لحظه ها...!

من نمیگم اسلام ، مسیحیت ، یهود یا زرتشت ... مقایسه هم نمیکنم ...
این یه چیز بدیهیه که همه ی آدما باید از یه راهی به خدا برسن (هدف خلقت )
مسیر اصلی رسیدن به خدا دینه دیگه ، نه ؟حالا هر دین و مذهبی ...نمیشه که آدم خودش تنهایی بگه که دین رو بی خیال ، من خودم بلدم چطور راهم رو پیدا کنم ، میشه ؟
پس این همه پیامبر کشک ؟
این همه دین و کتاب آسمونی کشک ؟
یه هم اتاقی داشتم که شیعه شناسنامه ای بود و به هیچ کدوم از دستورات قرآن تقید نداشت...
در عین حال به خدا به عنوان توانا و مالک کل خیلی اعتقاد داشت . دروغ و ریا هم تو کارش نبود ( حتی شاید بتونم بگم ویژگی هایی داشت که تو خیلی از مسلمون ها ندیده بودم...)
دلیلش برای نماز نخوندن این بود که :" خیلی ها رو دیدم که نماز میخونن و ریاکارند... "
من میگم : اتفاقا دیدن این افراد باعث میشه به دینم پایبند تر باشم...
چون فکر و عمل این افراد غلطه ، دلیل نمیشه که دین غلط باشه !!!
مسلم ، یعنی تسلیم فرمان خدا ... آیا کتاب آسمانی رو ، سخن خدا رو ، انکار میکنن ؟
اگه انکار نمیکنن ، چه دلیل موجهی برای عمل نکردن و در اصل نپذیرفتن دین دارن ؟چطور میتونن به حساب اینکه به خدا اعتقاد دارن و در کل آدمای خوبی هستن و آزارشون به دیگران که نمیرسه هیچ ، شاید خیلی کمک هم میکنن ؛ مطمئن باشن که وقتی مردن جاشون تو بهشته ؟