خو من چی کنم با این پارسیبلاگ؟
قالبم رو دوست داشتم...
فکر میکردم مشکل از اونه.عوضش کردم...بعدا متوجه شدم کار از جای دیگه خرابه...
کلمات کلیدی:
ای که ویرانگر ایران شده ای پشت پازن به همه خون شهیدان شده ای
هر چه گفتند بگو چشم، تو ای دانشجو ! ورنه محکوم به طولانی زندان شده ای
امیدوارم هم دانشکده ایمون زودتر برگرده...شده به خاطر روز دانشجو...
دلمون برا اون برد انجمن اسلامی که همیشه پر بود و حالا مدتیه خالیه، تنگ شده...
----------------------------
پ.ن این پ.ن رو الان ساعت سه بعد از ظهر می نویسم.
ساعت 12:30 قرار بود جشن روز دانشجو باشه. ولی بازم درگیری...بازم بازداشت...بازم خشونت...
کلمات کلیدی:
در هجوم تیره ی ابر کبود
پی آرامشی ام
که سکون روشن روز دریغش کرده
من گرفتار تبم
چشمانم انگار
شبنم خاطره می افشانند
و چه بیتابم من
پشت این پنجره ی دودی ذهن
تک چراغیست که از داغ دلم میسوزد
و نگاهم هر روز
پشت ویرانه ی قلبم تنهاست
چه پریشانم من
خسته ی راه درازی هستم
که به اندازه ی شب بی همتاست
ته افسانه ی من
صبر تلخیست که هر جمعه غروب
زهر در کام دلم میریزد
و چه دلگیرم من...
و چه دلگیرم من...
----------------------------------
امروز صبح قرار بود مثل هر هفته ببرنمون علی ابن مهزیار...از شانس ما حالا یه بار خواستیم بریم کنسل شد!
---------------------------------
دلمون خوشه اسم خودمونو گذاشتیم دانشجو؟
نمیدونیم دور و برمون چی میگذره...
استاد تنظیممون 4شنبه می گفت که قانون صیغه ی دخترا و پسرای دبیرستانی هم تصویب شده...
این یعنی اجرای نظریه ی آزادی جنسی فروید در لوای اسلام !!!!
دیگه هیچی نمیگم...فقط متاسفم
کلمات کلیدی: