سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روز قیامت، نخستین کسانی که بر حوض [کوثر] وارد می شوند، دوستان در راه خداوند ـ عزّوجلّ ـ هستند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

این روزها

        من

          در پی پس زدن احساسی هستم

که دو ماه است

          مرا در خود فرو برده...

این روزها

        من

           در پس تمام تردیدهایم

                   دست های لرزانی را می بینم

                                 که چنگ زدن به دیوار باورها

                                                         مجروحشان کرده...

 

پ.ن: فکر نمی کردم روز عید آپ کنم! خب شد دیگه!

پ.ن2: دارم فکر می کنم چه خوب شد که تو پست قبلی، پ.ن 1 رو ننوشتم! صبر جالبی اومد...خیلی جالب بود!

پون3: خب حالا احساس می کنم عید شده...چون عیدیم رو قبل از عید گرفتم...خداجون کشته ی مرامتم!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آرون شید 88/12/29:: 11:29 صبح     |     () نظر

پس چرا پست من عیدی نیست؟

 

به هر کران نگرم در سواد منظر خویش

                   جهان به جامه ی خویش است و هم به بستر خویش

    درین میانه منم

             که بی قرارم و بیرون ز خویشِ خویشتنم

 

                                                                    محمدرضا شفیعی کدکنی

 

پ.ن1: فرصت نیست بنویسم، بعدا مینویسمش!

 

پ.ن2: جهت اثبات این مطلب که خسیس نمی باشیم، الن آپیدیم تا دماغ بعضیا(خصوصا بعضیای دیگه!!!!!!) شدیدا بسوزه!

 

پ.ن3:از اونجا میگن عید داره میاد، از بزرگترا عیدی میخوام! یالا بدن! همینجا هم بی زحمت بیان بدن!
در ضمن اعلام می کنم که به کوچیک تر ها ابدا عیدی تعلق نمی گیره! خصوصا اونایی که 8 روز کوچیک تَرَن! می خواستن کوچیک تر نباشن!


پ.ن4:جهت صفای بیشتر مجلس، قالب وبلاگ رو می عوضیم!(فعل رو حال می کنی؟)

 

پ.ن5: این پ.ن رو 5 روز دیگه بخونین...گفتم 5 روز دیگه...! سال نو خدمت همه ی رفقای نتی و غیر نتی با مرام، مبارک ...مبارک...تول...(یعنی همون عیدتون مبارک باشه دیگه!)


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آرون شید 88/12/26:: 6:38 عصر     |     () نظر

مهم نیست ...هیچ مهم نیست که مرز دهه ی دوم و سوم زندگیم امروزه...
هیچ مهم نیست که یه سال بزرگتر میشم...
هیچ مهم نیست برام...
دوست دارم به اون هدفی که میخوام برسم...مهم نیست امروز یا فردا یا 10 سال یا 30 سال دیگه...
مهم اینه که اگر به هدفم رسیدم، معنی همه چیز برام عوض میشه...

بالاخره یه روز میرسم...

 

 

 

پ.ن1: می خواستم روز 2شنبه یه چشمه از شرارت های روز یکشنبه ی دالتونای علوم  (من و رفقا! البته این دفعه به جز الهه مشرق زمین که هاج و واج مونده بود ما چرا می دویم!) رو به روایت تصویر براتون بذارم. اما هرکاری کردم عکسا آپلود نشد! خب حیف شد... اون همه از الاهیات بدو بدو برو علوم که سوژه رو از دست ندی! آخرش عکسا آپلود نمیشه... .

 

پ.ن2: اگر احیانا نتونستم قبل از عید آپ کنم، پیشاپیش عید همگی مبارک!سالتون پلنگ باشه!

 

پ.ن3: استثنائا کامنت های این پست عمومیه ...کسی کامنت خصوصیش رو عمومی نذاره بعدا هی بگه آرون بدو خصوصیش کن!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آرون شید 88/12/19:: 9:1 صبح     |     () نظر

   1   2   3   4      >
درباره

آرون شید
در توضیح اسم وبلاگم همین بس که " آرون " به معنای " نیک "است. باشد که گفتارمان , پندارمان و کردارمان نیک باشد... (شید) در فرهنگ فارسی معین به معنای خورشید و روشنایی است. // اینم بگم که نه من همونیم که چش باز کردم تو این دنیا و نه این همون دنیاییه که من چش باز کردم توش
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها