روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]

 

ماسکت بخار گرفته...داری نفس میکشی... . صدامو میشنوی؟ میشنوی؟؟؟؟؟
چشاتو باز کن...میتونی؟  نگو نه...! تو که داری نفس میکشی... پس میتونی... پس میشنوی...! چرا تکون نمیخوری؟
یعنی چی؟ من چیکار کنم؟! تا کی بشینم اینجا؟ تا کی منتظر بمونم؟ که چشاتو باز کنی... که از سر جات بلند شی..؟! شاید هیچوقت نتونی... یا نخوای...!
چرا منو بستن به پای تو؟ تویی که اصلا منو نمی بینی...تویی که اصلا برات مهم نیست من اینجا باشم یا نه...!
میدونی...من فقط میخوام از اینجا برم...پس یا بمیر، یا از اینجا بلند شو...!

 

پیش تبریک: هرچند من در قید و بند روز و این حرفا نیستم! ولی روز پدر من یکی که سه هفته پیش بود! کردارتون علی باشه! عیدتون مبارک!

 

پ.ن1: از اونجا که هر وقت پ.ن مینویسم همه خود پست رو ول می کنن میچسبن به اون پ.ن، منم دیگه نمی نویسم!

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط آرون شید 89/4/3:: 9:42 عصر     |     () نظر

درباره

آرون شید
در توضیح اسم وبلاگم همین بس که " آرون " به معنای " نیک "است. باشد که گفتارمان , پندارمان و کردارمان نیک باشد... (شید) در فرهنگ فارسی معین به معنای خورشید و روشنایی است. // اینم بگم که نه من همونیم که چش باز کردم تو این دنیا و نه این همون دنیاییه که من چش باز کردم توش
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها