لحظه هایم
بیرحمانه از تو می گذرند
مرا
در نجوای سحرگاهی ات
متروک مکن...
از من عبور کن
که در خود فرو رفته ام...
جاری ام کن
که به جرم رکود
دستخوش خواستن هایم...
هجوم ملتهب بغض های فروخورده
به رگبار تاریخم می بندد...
و ندا...
ندایی دور...
روح مصلوب من...
از ژرفنای مخوف درون من...
کلمات کلیدی: